نتایج جستجو برای عبارت :

بیا و دلم را مشکن

چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را
ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی
برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
پسرا ز ره ببردی به نوای نی دل من
به سرت که بار دیگر بسرا همین نوا را
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را
دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را
طرف عذار گلگون ز نقاب زلف مشکین
بنمای ت
داستان در مورد شاهنامه اخرش خوشه موضوع انشا شاهنامه اخرش خوشه مثل نویسی جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن مثل نویسی با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی مثل نویسی تهی پای رفتن به از کفش تنگ مثل نویسی فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه مثل نویسی فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه ریزه شاهنامه آخرش خوشه
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
 
خدایا ! 
من در مقام کسی ایستاده ام که همه ء نعمتهای تو را لمس کرده و معترف آمده است. 
خدایا !
من لباس اذعان بخششهای تو را _ هر چند کوتاه_ به تن کرده ام .
خدایا !
رشد گیاه من اعتراف به وجود خورشید توست.
اما خردیم ، گواه اهمال و ناشایستگی من.
خدایا !
کاروانهای امید در کنار بارگاه تو فرود آمده اند و پرندگان آرزو برگرد بام تو پرواز می کنند.
خدای من !
بال پرنده  امید را با تیر یاس مشکن و در کوچه  اشتیاق ، مرا به بن بست نومیدی مکشان .  

آمین

+
عنوان :  
از ح
عشق ای تنها صدا تنها طنین ...ای بت آخر تو مشکن در زمین
تو گل باغ سماع آدمی .....تو نخستین اختراع آدمی
نخستین اختراع آدمها حالا یا با دخالت پیامبران یا بی دخالتشان آتش بوده است. 
آتش همان چیزی است که از درون چشم خانه و دل و روده و مغز و جگر جهنمیان زبانه می کشد بی آنکه از عذاب لهیبی که خود جهنم بر جهنمیان فرود می آورد بکاهد..شعله ای دائمی که نه چشم و دل را با سوزاندن دردناک خود نابود می کند و نه پایان می پذیرد.
و آتش همان چیزی است که توی قلب و چشم و معده
مخور ای دل غم بسیار مخور
ور خوری جز غم دلدار مخور
نه غم یار عزیزست؟ آن نیز
اگرت هست نگهدار مخور
یار تیمار تو چون می نخورد
پس تو بی فایده تیمار مخور
خه! چنین خواهمتف، احسنت،ای یار
غم من اندک و بسیار مخور
من ز عشق تو زیم یا میرم
تو خود البّته غم کار مخور
پشت من بشکن و پیمان مشکن
خون من می خور وز نهار مخور
چشم تو دوش لبت را می گفت
با فلان باده دگر باره مخور
لب تو گفت بدو خیز بخسب
تو که مستی غم هشیار مخورکمال‌الدین اسماعیل
در مدت زمانی کوتاه چند نفر از نزدیکان مادرم، از جمله بچه‌ی برادرش، بچه‌ی خواهرش و بچه‌ی عمویش به شهادت رسیدند. هم‌زمان من و برادرم مدام می رفتیم جبهه و می‌آمدیم و خال هم بهمان نمی‌افتاد. چندوقتی متوجه شدم مادرم یک جوری به ما نگاه می‌کند! تا این که یک روز ما کنار و گفت: «ننه! شما کجای جبهه هستین که طوری‌تون نمیشه؟ نکنه شما جبهه نمی رین. نکنه میرین یک جای دیگه، بعد برمی‌گردین می گین ما جبهه بودیم؟ اگه این‌طوریه حداقل به من بگید» دیدم خیلی د
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشدزنده در گور غزلهای فراوان باشدنظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریختنکند زلف تو یک وقت پریشان باشدسایه ی ابر پی توست دلش را مشکنمگذار این همه خورشید هراسان باشدمگر اعجاز جز این است که باران بهشتزادگاهش برهوت عربستان باشدچه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ستتا مسلمان شود انسان اگر انسان باشدفکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
سید حمیدرضا برقعی
«در حال از آن وحشت‌آشیان برگشت و خواست تا هم بدان راه بازگردد.
عزمم درست گشت کز اینجا کنم رحیل / خود آمدن چه بود؟ که پایم شکسته باد!چون خواست که بازگردد، مرکب نفخه طلب کرد تا برنشیند؛ که او پیاده نرفته بود و سوار آمده بود. مرکب نیافت، نیک شکسته‌دل شد. با او گفتند که: ما از تو این شکسته‌دلی می‌خریم!قبض بر وی مستولی شد؛ آهی سرد برکشید. گفتند: ما تو را از بهر این آه فرستاده‌ایم!»«او با زبان حال می‌گفت:
هرگز نشود ای بت بگزیده‌‌ی من / مهرت ز دل و خ
رویت آیینه ای ز صنع خداستخط سبزت سواد مشک خطاستسنبلت کابروی نسرین استبر گل تر ز مشک غالیه ساستآنچه در آب خضر پنهان استما بجستیم و در لبت پیداسترخت آراسته است کار جهانراستی را رخت جهان آراستقامتت را به سرو میگفتیمعقل باور کند حکایت راستعشق بالا گرفت از آن بالاسرو را نیز میل آن بالاستعشق از شمع می توان آموختکش سر از دست رفت و پابرجاستما به جنت فرو نمی آییمسر کوی تو جنت الماواستبا تو آتش و گل ریاحین استگل شمشاد بی تو خار و گیاستنرگس  و یاسمین
دامنۀ پیامبران 
7321
 حضرت ایوب (ع) بازنشر دامنه خلاصه نگاری و نقل از منابع:
 
حضرت ایوب (ع) از نوادگان حضرت اسحاق (علیه السلام) و نوه حضرت ابراهیم (علیه السلام) است. شیطان بلاهای گوناگون بر سر وی آورد. قرآن اشاره میکند که ایوب برای مدت زیادی تحت فشار قرار می گیرد اما اشاره میکند که ایوب هیچگاه ایمان خود را به خداوند از دست نداد. ابلیس به سراغ حضرت ایوب (ع) رفت و دارایی و فرزندان وی را نابود کرد ولی دید ایوب هم چنان سپاسگزاری می کند. «ابلیس از خدا اذ
توضیحاتی در مورد تومور بدخیم
تومورهای
بدخیم بطور تصاعدی رشد کرده و اگر جلوی رشدشان گرفته نشود به طرق مختلف
باعث مرگ بیماری می‌گردند. این تومورها سریعا رشد کرده و سلولهای
تشکیل‌دهنده آنها از سلولهای تومورهای خوش‌خیم کمتر تمایز یافته‌اند. به
عبارت دیگر این تومورها تمایل دارند که همانند بافت جنینی که از آن عضو
اصلی (قبل از سرطانی شدن) توسعه پیدا کرده باشند. تومورهای بدخیم غالبا به
سایر بافتها انتشار یافته و برداشتن موضعی تومور در اطراف
تومور چیست
تومور چیست ,تومور مغزی چیست,تومور مارکر چیست,تومور هیپوفیز چیست,تومور استخوانی چیست,تومور مثانه چیست,تومور مغز چیست,علت تومور مغزی چیست
توضیحاتی در مورد تومور چیست
تومور
(باریشه لاتین tumor) یا غده که به معنی هر نوع برآمدگی بدن می‌باشد نوعی
نئوپلازی است. تومور در زبان عامیانه به اشتباه برابر با سرطان
دانسته می‌شود در حالیکه سرطان خود نوعی تومور و همیشه بدخیم است ولی
تومور می‌تواند ماهیت خوش‌خیم یا بدخیم داشته باشد. در این مطلب
تومور چیست
تومور چیست ,تومور مغزی چیست,تومور مارکر چیست,تومور هیپوفیز چیست,تومور استخوانی چیست,تومور مثانه چیست,تومور مغز چیست,علت تومور مغزی چیست
توضیحاتی در مورد تومور چیست
تومور
(باریشه لاتین tumor) یا غده که به معنی هر نوع برآمدگی بدن می‌باشد نوعی
نئوپلازی است. تومور در زبان عامیانه به اشتباه برابر با سرطان
دانسته می‌شود در حالیکه سرطان خود نوعی تومور و همیشه بدخیم است ولی
تومور می‌تواند ماهیت خوش‌خیم یا بدخیم داشته باشد. در این مطلب
تومور چیست
تومور چیست ,تومور مغزی چیست,تومور مارکر چیست,تومور هیپوفیز چیست,تومور استخوانی چیست,تومور مثانه چیست,تومور مغز چیست,علت تومور مغزی چیست
توضیحاتی در مورد تومور چیست
تومور
(باریشه لاتین tumor) یا غده که به معنی هر نوع برآمدگی بدن می‌باشد نوعی
نئوپلازی است. تومور در زبان عامیانه به اشتباه برابر با سرطان
دانسته می‌شود در حالیکه سرطان خود نوعی تومور و همیشه بدخیم است ولی
تومور می‌تواند ماهیت خوش‌خیم یا بدخیم داشته باشد. در این مطلب
تومور چیست
تومور چیست ,تومور مغزی چیست,تومور مارکر چیست,تومور هیپوفیز چیست,تومور استخوانی چیست,تومور مثانه چیست,تومور مغز چیست,علت تومور مغزی چیست
توضیحاتی در مورد تومور چیست
تومور
(باریشه لاتین tumor) یا غده که به معنی هر نوع برآمدگی بدن می‌باشد نوعی
نئوپلازی است. تومور در زبان عامیانه به اشتباه برابر با سرطان
دانسته می‌شود در حالیکه سرطان خود نوعی تومور و همیشه بدخیم است ولی
تومور می‌تواند ماهیت خوش‌خیم یا بدخیم داشته باشد. در این مطلب
 
«ماه رمضان، ماه انس با خداوند»
 
«استاد اصغر طاهرزاده»
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
 
با شروع ماه مبارک رمضان، افقی در مقابل انسان گشوده می‌شود تا امیدوارانه به انتظار گشایش «عشق» و «اُنس» با حضرت محبوب به استقبال آن ماه عزیز برویم، به امید حضور در میهمانی خدا و نوشیدن میِّ محبت از جام ساقیِ ازلی که «آشنایی نه غریب است که جان‌سوز من است.»
۱. آمادگی برای شنیدن ندای بی‌صدایِ حقیقت:
ماه میهمانی خدا برای حضور در جهانی که خور و خواب حیوانی فرا ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها